عشق یعنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
از تمام زمین یک خیابان را… و از تمام تو… یک دست که قفل شود در دست من… خواستم گلــــــــــــــــه کنم از نامهـــــــــــــــــربانــــــی هایت . . . امــــــــــــــــــــــــّـــــــــــــا . . . خوب کـــــــــه فکـــــــــــــر میکنم . . . مـــــــــــــــن بی مقدمه عاشق تـــــــــــو شدم . . . تقصیـــــــــر تــــو نیست . . . اشتبـــــــاه مَـــــن است . . .! بین نبودنت با رنگ ها دلتنگ تو که میشوم زندگى ام سیاه مى شود ! چـقـدر سـخـت اسـت یـــار را . . . بـا یـــار . . . دیـــدن . . . ! ! ! من ” سلام ” می گویم … چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید عادت دارم پَرگار هاي خوبــي شُديم بـه مَـن حَق بده اگـــه ميخـــواي يکيــو از دســـت بـــدي به خوابهایم سرك نكش وقتی در لحظات بیداری ام حضور نداری این رو بدون که:عشق فراموش کردن نیست بخشیدن است.گوش کردن نیست درک کردن است.دیدن نیست احساس کردن است.جا زدن نیست صبر کردن است.پس ... چه دعایی کنمت بهتر از این: خنده هایت از ته دل و گریه هایت از سر شوق اگه گفتی دوستت دارم چند حرفه؟ . . . . دیدی اشتباه کردی دوست داشتن حرف نیست یه زندگیه اما زندگی ۲ حرف بیشتر نیست: تــــــــو عشق واقعی ینی این به خدا عشق واقعی ینی راحتی عشقتو بخوای عشق واقعی ینی ........ رهاکردی چرادست دلم را … به خاک وخون کشیدی حاصلم را … مرا تو میکشی صدبار درروز ، ولی من دوست دارم قاتلم را … او راحت از مــن گذشت ، اگر خدا هــم راحت از او بگذرد قیامت را ” مـــن ” بپا میکنم … فقط رفت بدون کلامی که بوی اشک دهد . . . میدانم ؛ به سادگی رفـت ؛ نــه اینکه دوستم نداشت ! به من گفت برو گورِت رو گم کن … من که به هیچ دردی نمیخورم … عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده .. رفته ای ؟؟؟ بعضی ها بهش میگن قسمت هیچـــ كســ ویرانی ام را حســـ نكرد روز رفتنــــــــت را به خاطــــــــــر داری ؟ کفــــــش هایــــت را بغل کــــــــرده بــــودی . . . مبـــــادا صدایـــــش گوش هایـــــم را آزار دهـــــــــد ! ! ! مگر من چه چیزم مشابه به یک هرزه است؟؟؟ در خیـــالـمــــ پشتــــِ سـرتــــ آبــــ ریـخـتـمـــ... آسمـان هـم کـه بـاشی چه کسی میگوید که گرانی شده است؟؟؟ زیاد خوب نباش . . . دلـــــــــــــــم تنگهــــــــــــــ.... وقتی نمیدونی تو دلت چی میگذره ! وقتی نمیدونی از این دنیای لعنتی چی میخوای! وقتی قبل از اینکه چیزی رو بخوای اون چیز نابود میشه ! وقتی همهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باهات قهرند! وقتی نفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرین شده ای ! چه دلیلی داره که ارزوییـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داشته باشی؟ چه دلیلی داره چیزی رو دوستـــــــــــــــــــ داشته باشی ؟ چه دلیلی داره به زندگیــــــــــــــــــــــ ادامه بدی؟ ترجیح مــیدهم همــه را غریبــه صـدا کنم! تا وقتــی از پشت خنجر میزننـد؛ با خودم بگویم: بـی خیال.. از غریــــــــبـــــــه بیش از ایـن انتظاری نیست...! شنیدیم٬ میگن: اما ....وقتی یه پسر بخاطر یه دختر اشک بریزه ، یعنی دیگه هیچوقت نمیتونه کسیو مثل اون دوست داشته باشه .... گفتی بازی برد و باخت دارد … ولی زبانم بند آمد بگویم که من بازی نکردم ؛ من با تو زندگی کردم ! .لعنتی کاش بودی . . . وقتـی بغض مـی کردم . . . فقطـ بغلم مـیکردی و مـیگفتـی . . ببینم چشمـــــاتو . . . منـــــو نگاه کـن . . . اگه گریــه کنـی قهـــــر مـیکنم میرمـــــا . . .! فقط همـیــن …!!! همیشه بهم میگفت زندگیمی.... وقتی رفت من بهش گفتم:مگه من زندگیت نیستم؟ گفت آدم برای رسین به عشقش باید از زندگیش بگذره.... گفتم : تو شیرین منی ! گفتی : تو فرهادی مگر ؟ گفتم خرابت میشوم . گفتی : تو آبادی مگر ؟ گفتم ندادی دل به من . گفتی تو جان دادی مگر ؟ گفتم ز کویت میروم . گفتی : توآزادی مگر ؟ گفتم فراموشم مکن . گفتی : تو در یادی مگر ؟ اگه یکی رو دیدی که وقتی داری رد می شی بر میگرده و نگات میکنه مگه تو خودت نگفتی میشنوی فلانی مُرده بچه ها شوخي شوخي به گنجشك ها سنگ ميزنند اما گنجشك ها... جدي جدي ميميرند... اما تو... شوخي شوخي لبخند زدي!!!!!!! ولي من... جدي جدي عاشقت شدم؟!! برای بعضـــی دردها نه میتوان گریــــــه کَــرد... حکـــــــــــــــــــــایت من… حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت… دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت… حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد… زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد… گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت… حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه… پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود… خدایا... یک "مرگ" بدهکارم و هزار "ارزو" طلبکار،: خسته ام" یا طلبم را بده یاطلبت را بگیر...
من از تمام آسمان یک باران را میخواهم…
همه چیز را یاد گرفتم !
راه رفتن در این دنیا را هم بدون تو یاد گرفتم !
یاد گرفتم که چجوری بی صدا بگریم !
یاد گرفتم که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم
تو نگرانم نشو !!
همه چیز را یاد گرفتم !
یاد گرفتم چجوری با تو باشم بی انکه تو باشی !
یاد گرفتم ....نفس بکشم بدون تو......و بی یاد تو !
یاد گرفتم که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...
و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !
تو نگرانم نشو !
همه چیز را یاد گرفتم !
یاد گرفتم که بی تو بخندم.....
یاد گرفتم بی تو گریه کنم...و بدون شونه هات....!
یاد گرفتم ...که دیگه عاشق نشم !
یاد گرفتم که دیگر دل به کسی نبندم....
و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زنده باشم و زندگی کنم !
اما هنوز یک چیز هست ...که یاد نگرفتم ...
که چگونه.....! برای همیشه خاطراتت را از صفحه دلم پاک کنم ...
و نمی خواهم که هیچ وقت یاد بگیرم ....
تو نگرانم نشو !!
" فراموش کردنت را هیچ وقت یاد نخواهم گرفت.
فــرامــوش ڪــردنـتـــ بــرایـم مـثـل آبـــ خــوردن
استــ ...
از همــان آبـهـایـے ڪــه مـیـپـرد تــوی گــلـو
خــفــه ات میــکنـد ...
از همان هایے ڪــه بــایــد ساعـت هـا سـرفـهڪـنـے ...
از همــان هـایـے ڪــه بـی اختیــار اشـڪــهایـترا جـاری میـڪــند ...
نمى دانم چه رابطه ایست ؟
و ” لبخند ” می زنم …
و قسم می خورم …
و می دانم …
” عشق ” همین است …
به همین سادگی …
چرا نگاه هایت انقدر غمگین است ؟
چرا لبخندهایت انقدر بی رنگ است ؟
اما افسوس … هیچ کس نبود همیشه من بودم و من و تنهایی پر از خاطره .
اری با تو هستم .. با تویی که از کنارم گذشتی…
و حتی یک بار هم نپرسیدی چرا چشم هایت همیشه بارانی است!
::
هَـــر روز
جـــــایِ انگشــــــتانم را از روی شیشــــه یِ مانیتور پاک کنم
آخــــر
نوازش کردن عکـــــس هایَت
عادَت مَن است…
خوب هَمديگَر را دور مــي زَنيم !
کـه ميل بـه خوردَن نـَداشتــه باشَم
اين بـُغض ها کـه
تو بـه خوردِ مَـن مـي دَهـي
سير سيرَم مـي کـُنَد!
فقـــط کـــافيــــه دوستـــش داشتــــه بـــاشــــي
همـــين کــــافــيــــه ...
پـیـراهــَــنـــمــ را بــــِــزטּ بـآلـــآ !!
كـــَمـــَــرَمـــ را دیـــدے ؟؟
نـــترس ، چیـزے نیــســـتـــ !!
ایــטּ هــا فــَــقــَــط جـآے خـــَـنــجــَـرَنـــد !!
مــــטּ نــفــَــهـمیــدمــ در رفـــــآقــــَـتـــ چــــﮧ شـــد ؟؟ !!
وَلــــــــﮯ ؛ تــــــو مــُــواظـــبـــــ بــــآش .. !!
فقط رفت بدون نگاهی که رنگ حسرت داشته باشد . . .
فقط رفت . . .
فقط رفت و من شنیدم که توی دلش گفت : راحت شدم . . .
دیگر برای من نیستی !
اما ….
دلی که تنگ باشد این حرفها را نمیفهمد
نـــــــــه ، فهمید خیییییییلی دوستش دارم !
و حالا هر روز با گریه به دنبال قبر من می گردد !
کاش آرام پیش خودت و زیر زبانی می گفتی :
“زبانم لال !”
این دردها هستند که چپ و راست به من میخورند …
امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ!
و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم!
و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست…
و غمــت سـهم ِ مــن!
هر بـار که تو را می بینــم ، چیزی در دَرونـَم فرو می ریزَد
چیـزی شبیـه به جنین ِ سقط شـَده
یا دانـه های باران ...
و باز فـکر می کـُنـَم :
ـ خدایـا ...
چـه می شد اگـَر ...
دوبـاره بیــاید ...
و تو می روی ،
و مـَن ...
دوبـاره
می نشیـنم به انتظار روزی که تو بیـایی ...
انگار یادم رفـته که احساساتـَم را سـِقط کـَردی ،
و اشکـ هایـَم را روانــه ...
اما من تازگیها بهش میگم به درک . . .
من هنوزهم دور تو میگردم
میگویند:فراموشش کن
ومن برای ثانیه ها تو را از یاد می برم
حافظ را به دستم میدهند و میگویند نیت کن
چشمانم را که بر هم میگذارم
گریه ام می گیرد
من آنقدر حقیرم که جز تو نیتی ندارم
فریاد میزنند:تمام حرف هایش
هوس بود...هوس بود...هوس...
قبول.می پذیرم...
اما ای جماعت
کمی نگاهم کنید
نـ ه بـرایـــــِ اینــکـ ـه بـرگـردیــــ!!
آبـــ ریـخـتـمـــ...
تـا پـاکــــ شـود
هـرچــ ه ردّ پـایــــِ توسـتـــــ از زنــدگـــ ــــی
بـغلت خـواهــم کـرد …
فـکر گـستـردگـی واژه نبـاش
هـمه در گـوشه ی تـنـهایـی مـن جـا دارنـد …
پـُر از عـاشـقـانـه ای تـو
دیـگر از خـدا چـه بـخواهــم ؟؟؟…
دوره ارزانیست!
دل ربودن ارزان!
دل شکستن ارزان!
دوستی ارزان است!
دشمنیها ارزان!
چه شرافت ارزان!
آبرو قیمت یک تکه نان!
و دروغ از همه چیز ارزان تر!
قیمت عشق چقدر کم شده است!
کمتر از آب روان...
و چه تخفیف بزرگی خورده
قیمت هر انسان..
زیاد هم دم دست نباش ...
زیاد که باشی ،
زیــــــــــادی می شوی . . .
موبایل را گذاشت زیر بالشش و خوابید
بلافاصله سراغ اس ام اس شب گذشته رفت..
با مشکل خودم را رساندم دم در خونتون
لطفا بیا پائین میخوام برای آخرین بار ببینمت…
«خیلی خیلی دوستت دارم»
بدون براش مهمی
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می افتی بر میگرده و با عجله می یاد
سمت تو بدون براش عزیزی
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می خندی بر میگرده و نگات میکنه بدون
واسش قشنگی
اگه یکی رودیدی که وقتی داری گریه می کنی برمیگرده میاد باهات اشک
میریزه بدون دوست داره
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری با یه نفر دیگه حرف میزنی ترکت می کنه
بدون عاشقته
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری ترکش می کنی فقط سکوت می کنه
بدون دیوونته
اگه یکی رو دیدی که از نبودنت داغون شده
بدون که براش همه چی بودی
اگه یکی رو دیدی که یه روز از بی تو بودن می ناله
بدون که بدون تو می میره
اگه یکی رو دیدی که بعد از رفتنت لباس سفید پوشیده
بدون که بدون تو مرده
اگه یه روز دیدیش که یه گوشه افتاده و یه پارچه سفید روش کشیدن بدون
واسه خاطر تو مرده
که کنارمن می مونی
هِی گفتم بی تو مردم
با زبون بی زبونی
عزیزم یادت بمونه
خیلی بد کردی و رفتی
به تو عادت کرده بودم
اما تو رفتی که رفتی
منه ساده فکر می کردم
که به ارزوم رسیدم
این همه به پات نشستم
ازتو هیچ چیزی ندیدم
باشه من میرم ولی تو
بخدا تنها می مونی
نگرانتم نباشم بخدا خودت میدونی
باشه من میرم ولی تو
چشم به راه من نباشی
قلب ساده و صبورم
باید از عشقت جدا شی
اخر قصه ما هم
عاقبت که زیرو رو شد
کی فکر میکرد که نباشی
دل من بی ابرو شد
باورش سخته هنوزم
اگه تو نباشی پیشم
کی درد منو میفهمه
وای دارم دیوونه میشم
وقتی که صدات به گوشم
میرسه اتیش میگیرم
وقتی تو نباشی پیشم
با کی من اروم بگیرم
از همون روزی که رفتی
دارم ازغصه می میرم
از همه مردم این شهر
هِی سراغتو میگیرم
از همون روزی که رفتی
قاب عکستو می بوسم
تو اونجا غریبی اره
منم این گوشه می پوسم
منتظر می مونم اما
میدونم برنمی گردی
کاشکی بودی و میدیدی
با منه تنها چه کردی
بدون عاشقت یه عمره
تو رو از یادش نبرده
یه روز بر میگردی اما
نه میتوان فریــــــآد زد :
برای بعضـــی دردها
فقـــط میتوان
نگــــاه کَرد
و بی صـــــدا شکست . . .